Understanding the phenomena.

Posts tagged ‘آتئیست’

خیزش بی خدایان – گشترش آتئیست ها


«خیزش بی‌خدایان»

«این یک واقعیت ناهنجار است وقتی که واتیکان به کاریکاتور محمد اعتراض می‌کند، کشیش‌ها روابط انسان‌ها را به بهانه‌ی اینکه مغایر طبیعت است، غیر قابل قبول می‌دانند و رئیس جمهور ایران در سازمان ملل، نور امام زمان را دور سرش می‌بیند در حالی که درباره‌ی برنامه‌ی اتمی کشورش سخنرانی می‌کند.»

  داوکینز می‌گوید: «دنیایی را تصور کنید بدون مذهب! دیگر ترورهای انتحاری، یازده سپتامبر، جنگ‌های صلیبی، سوزاندن جادوگران، نسل‌کشی بوسنی، کشتار یهودیان در اروپا، نا آرامی‌های ایرلند شمالی و مبلغان مذهبی که جیب مردم ساده‌لوح را خالی می‌کنند، وجود نداشت. جهانی بدون طالبان، بدون رئیس جمهوری که سخنانش را با گفته‌های مسیح می‌آمیزد قبل از آنکه فرمان بمباران کشورها را بدهد، بهشت می‌شد.»

 خیزش بی‌خدایان – از اشپیگل آلمان

  نسل جدیدی از منتقدان و دانشمندان، خودشان را آماده می‌کنند تا جهان را از اسارت خداوند آزاد کنند. سلاح آنها، داروین، اینترنت و نارضایتی رو به رشد مردم از کشیش‌ها و آخوندهاست.

 «پاپ» آتئیست‌های نوین در خانه‌ای که بیشتر شبیه کلیساست، زندگی می‌کند:

 ریچارد داوکینز متفکر برجسته‌ای است برای همه آنانی که تصمیم گرفته‌اند، جهان را برای همیشه از اعتقادات مذهبی، ملاها و مجاهدین تمامی مذاهب، پاک کنند.

 ریچارد داوکینز، زیست‌شناس در زمینه‌ی فرگشت (تکامل)، از طرف مجله‌ی انگلیسی «پروسپکت» و مجله‌ی امریکایی «فارین پلیسی»، به عنوان سومین روشنفکر اثرگذار دنیا انتخاب شده است.

 داوکینز کتاب‌های مهمی نوشته است از جمله «ژن خودخواه»، اما با کتاب دیگر خود، «توهم خدا» که در سال 2006 در امریکا و انگلیس، سی هفته جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها بود، مشهور شد؛ کتابی که بسیار هیجان‌انگیز و با قدرت کلام شگفت‌انگیزی نوشته شده است.

 او می‌گوید: «مذهب در بیست سال گذشته، خیلی راحت کارش را انجام داده است، چون افرادی که مذهبی هستند، ناخودآگاه از طرف دیگران به عنوان انسان‌های برجسته در نظر گرفته می‌شوند. به کشیش‌ها ارج بسیاری نهاده شده و آنها را به تمامی “کمیسیون‌های اخلاق” دعوت می‌کنند، اما حالا موضوع فرق کرده است؛ مردم از این جریان خسته شده‌اند و این با قدرت گرفتن اسلام بی ارتباط نیست. اکنون زمان درستی است برای نگاه و تفکری تازه برای تمام آتئیست‌های نوین.»

آتئیست‌ها، شعار «اعتقادی ندارم و این پسندیده است» را انتخاب کرده‌اند. سلاح آنها دانش و عقل است. برخلاف زمان فوئرباخ و ولتر با استفاده از اینترنت، این شعار را هرکسی می تواند بشنود. آنها تصمیم دارند از بازگشت مذهب‌گرایی جلوگیری کنند.

  خیلی از نظرات داوکینز مورد استقبال مردم قرار گرفته است. « خدای کتاب عهد عتیق یکی از نا مطلوب‌ترین شخصیت‌های تاریخ ادیان و ادبیات است؛ حسود، ناعادل، نژادپرست، متنفر از همجنسگرایان، قاتل کودکان، کوته‌بین، خود بزرگ‌بین و از بین برنده‌ی قومیت‌های کوچک.»

 وقتی از او سئوال می‌شود که آیا آتئیست است؟ پاسخ می‌دهد: « اگر شما هم به زئوس، آپولو و گوساله‌ی طلایی فکر کنید، نمی‌توانید آتئیست نشوید. من تنها یک خدای دیگر به لیست خدایان اضافه می‌کنم.»

 او درباره‌ی این‌که آیا شانسی برای آتئیست‌ها وجود دارد؟ در حالی‌که در امریکا، ۴۴ درصد مردم اعتقاد دارند که مسیح تا ۵۰ سال آینده ظهور خواهد کرد، می‌گوید: «فکر می‌کنم که شانس خوبی داریم، حالا به ویژه در اینترنت، بحث‌های گوناگونی در این‌باره می‌شود و خیلی‌ها از این‌که کسی پیدا شده که حرف دل آنها را می‌زند، خوشحال هستند.»

 طرفداران آتئیسمآتئیسم نوین خود را Bright (روشن‌بین) می‌نامند. Bright کسی است که به دنیا نگاه طبیعی و فاقد از هرگونه نظر فراطبیعی دارد. آنها به ارواح، فرشتگان و خدا اعتقادی ندارند.

 داوکینز می‌گوید: « شاید اصطلاح Brightکمی خودبزرگ‌بینانه باشد ولی در امریکا اصطلاح آتئیست خیلی بد تفسیر می‌شود درست مثل کلمه‌ی همجنسگرا.»

 آتئیست‌ها در شهرهای بزرگ امریکا هر ماه دور هم جمع می‌شوند و نظرات‌شان را با یکدیگر مبادله می‌کنند. این نظرات را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد: خدا وجود ندارد؛ وجودش غیر منطقی، نالازم و بدتر از همه خطرناک است. ادیان نه تنها نادرست بلکه به ضرر ما هستند.

 آتئیست‌ها نگاهی به دنیا دارند که بر اساس دانش است. آنان جهان را بر اساس علم تفسیر می‌کنند. آتئیسم نوین با جبهه‌گیری جدید در مقابل مذهب خود را موظف می‌داند که نباید مثل گذشته با ادیان کنار آمد بلکه آنها حالا آنقدر مدرک در دست دارند تا بر سر واقعیت بجنگند.

  اما آیا این قدرت‌طلبی و زیاده‌خواهی نیستند که باعث زشتی و بدی در این کره‌ی خاکی می‌شوند؟

 «جنگ بین پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها در ایرلند شمالی به جهت اختلافات تئوریک مذهبی نیست بلکه هدف آنها انتقام است، انتقام‌گیری مابین انسان‌هایی که هیچ تفاوتی جز مذهب‌شان با یکدیگر ندارند و این تفاوت و مرزبندی توسط مدارس مذهبی زنده نگه داشته می‌شود.»

 آتئیست‌ها در کشورهایی که بیشتر مورد حملات تروریستی قرار گرفته‌اند، فعال‌ترند. آنها خودشان را در مقابل موجی قرار داده‌اند که می‌خواهد جهان را به سمت یک جهاد تمام عیار پیش ببرد. در امریکا رهبری آتئیست‌ها را کریستوفر هیچکنز به عهده گرفته است. پیام آخرین کتاب او این است: «خدا بزرگ نیست، مذهب هر چیزی را مسموم می‌کند، دشمن علم و پایه‌اش دروغ و ترس است، باعث نسل‌کشی، تبعیض نژادی و جنسیتی می‌شود.»

 در فرانسه رهبری آتئیست‌ها به عهده‌ی میشل انفرای است. کتاب آخر او «ما به خدا نیازی نداریم» است. خود او می‌گوید که قادر است پایه‌گذار یک دین نوین باشد. در هلند آیان هیرسی علی، غرب را متهم به کوته‌بینی می‌کند اگر فکر کند، می‌تواند با اسلام گفت‌وکو کند. در ایتالیا پیر جورجو ادیفردی ریاضی‌دان، با مقاله‌اش «چرا می‌توانیم غیر مسیحی باشیم» سر و صدای بسیاری به پا کرده است.

 حادثه‌ی یازدهم سپتامبر به این موج آتئیسم بسیار کمک کرده است. بسیاری از امریکایی‌ها، من‌جمله جری فارل بر این باور بودند که هم‌جنسگرایی و فمینیسم مفرط ، باعث فاجعه‌ی یازدهم سپتامبر شده و این کیفر جامعه‌ی گناهکار است، اما سام هریس دقیقاً ١٢ سپتامبر شروع به نوشتن کتابی کرد که در آن یادآوری می‌کند که قهر خداوند دلیل فاجعه‌ی یازدهم سپتامبر نبود، بلکه خود خداوند. یک تحصیلکرده‌ی دانشگاه نمی‌توانست بدون اعتقاد به خداوند قبل از اصابت هواپیما، الله را فریاد بکشد و هواپیما را به ساختمان بکوبد. سام هریس می‌دانست که تنها ١٢ درصد امریکایی‌ها به طبیعی بودن رخدادهای طبیعی اعتقاد دارند و بسیاری از آنها فکر می کنند که دست یک دانای کل در همه چیز طبیعت در کار است.

 هریس می‌گوید: «پس از یک صد سال پژوهش درباره‌ی عمر کره‌ی زمین، هنوز بیشتر از نیمی از امریکایی‌ها اعتقاد دارند که کل جهان ٦٠٠٠ سال پیش به وجود آمده است تقریباً ١٠٠٠ سال بعد از آن‌که سومری‌ها چسب را اختراع کردند.»

 او نمی‌توانست بپذیرد که نمایندگان امریکا از طرف افرادی انتخاب می شوند که اعتقاد دارند دایناسورها و موریانه‌ها در کشتی نوح بودند.

 کتاب او «پایان اعتقاد مذهبی» با استقبال فراوانی روبه‌رو شد؛ حالا او می‌داند که تنها نیست. هریس از دادن مجوز ترجمه‌ی عربی کتاب دیگرش «نامه به ملت مسیحی» خودداری کرد چراکه نمی‌خواست جان مترجم به خطر بیافتد.

 مخالفان سرسخت آتئیسم، افرادی هستند که مخالفت‌شان مایه ی تعجب داوکینز است؛ چراکه اکثر آنها جزو دانشمندان هستند. دانشمندانی که وجود خداوند ضربه‌ای به جهان‌بینی آنها وارد نمی‌کند برای مثال مایکل روسه یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان می‌گوید که با توجه به کتاب «توهم خدا»، آتئیست بودن برایش شرم‌آور است. یکی از پنج کتابی که در مقابل کتاب «توهم خدا» نوشته شده، کتاب «توهم داوکینز» نوشته‌ی آلیستر مک گارت، زیست‌شناس مولکولی دانشگاه آکسفورد است.

 آلیستر مک گارت از کتاب داوکینز به جهت اقتباس‌های غیر دقیق اطلاعات، انتقاد می‌کند. به نظر او، نظریه‌‌ای که می‌گوید «اعتقاد به خدا مثل ویروس عمل می‌کند» از لحاظ علمی مردود است.

 آتئیست‌های نوین نظرات گروهی مشخص از معتقدان به مذهب را انتخاب می‌کنند و به آنها حمله می‌کنند، اما برای مثال کمتر مؤمنی به طور جدی خداوند را مثل یک مرکز تلفن می‌پندارد که دائماً در حال جمع‌آوری دعاهای مؤمنین باشد و به آنها پاسخ ‌دهد. آنها جملات کتاب‌های آسمانی را بدون آنکه به حکایات تمثیلی و شعرگونه‌ی آنها توجه کنند، تفسیر می‌کنند و اعتقاد به خدا را با قوانین مذهبی یکی می‌دانند. البته که می‌توان درباره‌ی ٥١٢٠ قدیس کلیسای کاتولیک بحث و جدل کرد اما اینها با «اعتقاد به خداوند» ارتباط زیادی ندارند.

 هابرماس همیشه از جامعه ی «پست سکولار» صحبت می کند و در گفت‌وگو با پاپ اذعان داشت که حتی حکومت‌های دمکراتیک به اعتقادات مذهبی جامعه‌ی مدنی تکیه می‌کنند تا استانداردهای خودشان را پیش ببرند.

 پاپ می‌گوید که هرگز نمی‌شود خداوند را مقابل هیچ کس در یک کارزار سیاسی وارد کرد، اما این دقیقاً به هسته‌ی اصلی تفکر آتئیسم ربط دارد چراکه در اصل برای آنها وجود خداوند خیلی مهم نیست بلکه دلایل فاجعه‌ی یازدهم سپتامبر، آنها را هراسان کرده است.

 اکنون زمان یک چرخش است. آیا غرب باید در مقابل اسلام‌گرایی به ریشه های مسیحی- یهودی خود بازگردد و با اعتماد به نفس در کلاسهای درس، صلیب آویزان کند؟

 آتئیست‌ها خواهان کامل شدن آگاهی جامعه هستند و می‌گویند نه تنها اسلام بلکه تمامی مذاهب به هوش انسان بی‌احترامی می‌کنند و غرب نباید به هیچ عنوان از اصلاح‌طلبان و میانه‌روهای اسلامی حمایت کند.

 یان بروما در کتابش «روشنگری – بنیادگرایی» می‌نویسد: «نه هر مسلمانی و نه حتی هر مسلمان مؤمنی لزوماً مجاهد در راه خداست؛ باز شدن بیمارستان مسلمانان در ردتردام یا ساحل ویژه‌ی بانوان، نشانه‌ی اسلام‌زدگی جامعه‌ی غرب نیست بلکه یک موضوع کاملاً طبیعی و مترادف چیزی مثل رستوران گیاهخواران یا ساحل لختی‌ها است.»

   سیستم راهیابی یک جامعه‌ی مدرن، نظرات ادیان مثل یک ماهواره‌ی دور اما مفید است. دمکراسی یک مجموعه‌ی تکثرگرا است که در آن اعتقاد مذهبی جزو لاینفک حریم خصوصی است و هرگز نخواهد مرد تا وقتی که ما از مرگ، تاریکی، غریبه و از یکدیگر می‌هراسیم.

 منبع: اشپیگل

سخنانی از بزرگان درباره آتئیسم


یک فیلسوف تابحال هرگز یک روحانی را  نکشته است، در حالیکه روحانیون  فلاسفه زیادی را کشته اند..

“دنیس دیروت”

   // وقتی که مردم بیشتر آگاه میشوند، کمتر به  روحانی و بیشتر به معلم توجه میکنند.

“رابرت گرین اینگر سول”

   ادیان همه مانند یکدیگرند، مبتنی بر  افسانه ها و اسطوره ها هستند.

” توماس جفرسون”

   دین بهترین وسیله برای ساکت نگه داشتن  عوام است.

// “ناپلئون بناپارت”

    وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما آمدند،  در دستشان کتاب مقدس داشتند و ما  در دست زمینهایمان را داشتیم،  پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب های  مقدس داشتیم و آنها در دست زمین های ما  را داشتند.

// ” جومو کیانتا”

 

   مذهب تنها برای بردگی انسان ها خلق شده است.

 “ناپلئون”

 

   روحانى نسبت  به برهنگى و رابطه طبیعى دو جنس  حساسیت دارد، اما از کنار فقر و  فلاکت مى گذرد..

// “سوزان ارتس”

 

   کشیش ها مى گویند که آنها به مردم بخشیدن و  خیریه را مى آموزند.. این طبیعى است.  چون آنها از پول صدقه مردم زندگى  مى کنند. همه گداها مى آموزند که  مردم باید به آنها پول بدهند.

 “رابرت گرین اینگر سول”

 

//   قسمتهایى از انجیل را که من نمى فهمم ناراحتم  نمى کنند، قسمتهایى از آن را که مى فهمم معذبم مى کنند.

“مارک تواین”

 

  به من بگو قبل از تولد کجا بوده ای تا به تو بگویم پس  از مرگ کجا خواهی رفت.

“نیچه”

 

 مذهب مردم را متقاعد کرده که : مرد نامرئی در آسمانها زندگی میکند که که تمام رفتارهای تو را زیر نظر دارد ، لحظه به لحظه آن را . و این مرد نامرئی لیستی دارد از تمام کارهایی که تو نباید آنها را انجام دهی و اگر یکی از این کارها را انجام دهی ، او تو را به جایی میفرستد که پر از آتش و دود و سوختن و شکنجه شدن و ناراحتی است و باید تا ابد در آنجا زندگی کنی ، رنج بکشی ، بسوزی و فریاد و ناله کنی// … ولی او تو را دوست دارد !

” جورج کارلین”

 

مانند قرص است ، نجویده فرو دهید ..

ناشناس

 

ایمان یعنی این که نخواهی بدانی واقعیت چیست .

// “نیچه”

 

 یکی از بزرگترین تراژدی های بشریت این است که اخلاقیات بوسیله دین دزدیده شده است .

” آرتور سی کلارک “

 

 مذهب ، آه خلق ستمدیده است ، قلب دنیای بی قلب و روح شرایط بی روح . مذهب افیون توده هاست .//

“کارل مارکس”

 

 آنجا که علم پایان می یابد ، مذهب آغاز میگردد .

بنجامین دیزرائیلی”

 

  دین افساری است که به گردنتان میاندازند تا خوب سواری دهید و هرگز پیاده نمیشوند باشد که رستگار شوید

” کائوچیو”

 

 // اولین روحانی یک شیاد بود که به یک ابله رسید

“والتر”

دين، دنيا را متقاعد کرد که موجودى نامرئى در آسمان وجود دارد که هر کارى که بشر انجام مى دهد را مى بيند. و ده چيز هست که خدا نمى خواهد شما انجام بدهيد و اگر داديد تا ابد در دريايى از آتش سوزانده خواهيد شد. اما خدا مهربان و رحيم است! ….. و او پول لازم دارد! او بسيار قدرتمند است ….. اما از پس پول بر نمى آيد!

 جورج کارلين

کسى که انجيل را مى خواند بايد با دستکش آن را در دست بگيرد. چرا که مجاورت چنين کثافتى شما را ناچار به اين کار مى کند.

فردريک نيچه

کارتل مواد مخدر مدى ئين “اسکوبارها” و مثلث چينى و مافياى ايتاليا و آمريکا، انگشت کوچک اديان سازمان يافته نمى شوند.

منصور حکمت

دين، خودآگاهى انسانى است که هنوز خود را نيافته يا خود را باخته و از دست داده است.

 کارل مارکس

يک سرايدار مدرسه از هزاران کشيش مفيدتر است.

 توماس پين

نگاه کردن به دنيا از منظر اديان، کور کردن چشم بصيرت است.

بنجامين فرانکلين

انجيل و کليسا بزرگترين موانع در راه آزادى زنان بوده اند.

 اليزابت کيدى استانتون

من نمى توانم خدائى را تصور کنم که مخلوقات خود را پاداش يا کيفر مى دهد؛ که اهدافش طبق مقاصد ما انسانها شکل گرفته؛ خدايى که بطور خلاصه انعکاسى از ضعف و ناتوانى ما انسانهاست. من همچنين نمى توانم باور کنم که انسان بعد از اينکه مرد، مى تواند وراى جسم ماديش زنده بماند، هر چند که روح هاى ناتوان بدليل ترس و جهل چنين افکارى را با خود حمل کنند! آلبرت انشتين

دين، توهين به حرمت انسان است. با يا بدون آن، مى توانيم مردمانى خوب يا بد داشته باشيم که کارهاى خير يا شر انجام مى دهند. اما اگر انسانهاى خوب کارهاى شر انجام مى دهند آن وقت حتما پاى دين در ميان است.

 اسيتون وينبرگ

کليه حقايق بزرگ جهان در ابتدا کفر محسوب شده اند.

جورج برنارد شا

ترس پدر خشونت و مادر دين است. بى جهت نيست که اين دو در طول تاريخ دست در دست هم پيش رفته اند.

برتراند راسل

من هيج کتابى را سراغ ندارم که به اندازه انجيل منبع اعمال وحشيانه و ساديستى فردى و اجتماعى باشد.

ريجنالد پاجت

اديان بر مبناى ترس اکثريت و زرنگى اقليت بنيان شده اند.

استاندال

روحانى يعنى يک مرد قلنبه و پر چربى که مبلغ خداست.

جيمز تامسون

روساى اديان، سياستمداران و دانشمندان توليد اسلحه مدتهاست که مشغول بهم ريختن اوضاع دنيا هستند. منظورم اين است که وضعمان خيلى خراب است.

کارل ساگان

اسلام عميقا ضد زن است. اسلام علت بنيادى ستم بر زنان مسلمان و عمده ترين مانع در ارتقاى موقعيت آنان است. اسلام همواره زنان را از نظر فيزيکى، هوشى و اخلاقى موجوداتى فرودست مى بيند.

ابن وراق

دين افيون مردم است.

کارل مارکس

دين در انسان نه علاقه بلکه تنفر به همنوع ايجاد مى کند.

جاناتان سويفت

منظور از جدايى کليسا و دولت، جلوگيرى از جدالها و جنايات پايان ناپذيرى است که خاک اروپا را براى قرنها در خون خيسانده است.

جيمز مديسون

کفر لغت ديگرى است براى آزادى انديشه.

گراهام گرين

خداى مسيحيت بيرحم، خودسر، ناعادلانه و متکبر است.

توماس جفرسون

در پانزده قرنى که دستگاه قانونى دين بر سر کار بوده چه ثمره اى داشته است: کم و بيش در همه جا تکبر و تفرعن دستگاه روحانيت، جهل و بردگى و کوردلى انسانها، و خرافات و انتقامجويى و تعقيب و آزار مردم.

جيمز مديسون

تعقيب و آزار مردم وجه مشخصه ماهوى يک دين معين نيست. بلکه ماهيت همه اديانى است که قدرت داشته و دستگاه قانون در دستشان بوده است.

توماس پين

آسمانى و الهى بودن مسيح در واقع پوششى براى پرت بودن و بى پايه بون ايده مسيحيت است.

جان آدامز

بحث و جدل کردن با کسى که به جاى تعقل و خردگرايى، دين را انتخاب کرده، مانند تجويز دارو به بدن يک مرده است.

توماس اديسون

واقعيت اين است که جنايات مرتکب شده عليه کودکان تحت نام خدا، مسيح و محمد بيشتر از جناياتى بوده که تحت نام تحت نام شيطان انجام شده اند.

کنت لانينگ

تعقل و خرد در کليه مسيحيان نابود شده است.

مارتين لوتر

اگر انجيل ادعا مى کرد که يوحنا وال عظيم را قورت داده است، من بطور قطع باور مى کردم.

ويليام براون

دين مسيحيت هميشه دشمن اصولى پيشرفت اخلاقى در جهان بوده و خواهد بود.

برتراند راسل

من بسختى مى توانم بفهمم چگونه انسان مى تواند آرزو کند که مسيحيت حقيقت داشته باشد چون متن انجيل صاف و ساده سعى مى کند بگويد که مردمى که به مسيح عقيده ندارند و اين شامل پدرم، برادرانم و تقريبا همه دوستان خوبم مى شود، تا ابد مجازات خواهند شد. اين يک دکترين لعنت زده است.

چارلز داروين

انجبل آموخت که زنان گناه و مرگ را به اين جهان آوردند، باعث نزول نژاد انسان شدند و بخاطر اين گناهان در برابر دستگاه قضاوت بهشت محاکمه شده، محکوم و مجازات شدند. ازدواج مايه انقياد زن، مادر شدن براى او يک دوره رنج و محنت است و او بايد در سکوت و انقياد بسر برده و در نقش وابسته مرد و ارضا کننده همه تمايلات او بسر برد. اين موضع انجيل درباره زنان است.

اليزابت کيدى استانتون

 

در تمام اعصار، رياکارانى بنام کشيش، تاج بر سر دزدانى نهاده اند به نام پادشاه.

رابرت گرين اينگر سول

کليه اديان با شورش عليه اخلاق بدنيا مى آيند و با غلبه اخلاق بر آنها، از بين خواهند رفت.

جورج برنارد شا

کليسا هميشه آماده است که ذخائر بهشت را با نقدينگى روى زمين تاخت بزند.

رابرت گرين اينگر سول

اگر کسى يک نفر را بکشد قاتل است، ميليونها را بکشد فاتح است و همه را بکشد خداست.

ژان روستان

پر طرفدار ترين مواد مخدر در اروپا عبارتند از: الکل و ميسيحت.

فردريک نيچه

تنها عذر موجه خدا اين است که وجود نداشته باشد.

مارک تواين

کفر لغت ديگرى است براى آزادى انديشه.

گراهام گرين

اگر خدا در روى زمين زندگى مى کرد، مردم پنجره خانه اش را خرد مى کردند.

اى. ايديش

از خرافات فکرى بشر يکى هم اين است که بکارت جزو فضائل است.

ولتر

روحانى نسبت به برهنگى و رابطه طبيعى دو جنس حساسيت دارد، اما از کنار فقر و فلاکت مى گذرد.

سوزان ارتس

مذهب جنايت مقدس است.

لاادرى

همه به خدا احتياج دارند پولدارها براى حفظ ثروت و فقرا براى تحمل محروميت.

لاادرى

علم مرگ اديان را رقم مى زند.

اسکار وايلد

بر پاى منبر آخوندها، بى وضو تيز مدهيد که علماى سلف جايز ندانسته اند!

عبيد زاکانى

حيوانات اين امتياز را بر انسان دارند: عالم ربانى ندارند که ارشادشان کند.

ولتر

استفاده از دين براى فريب توده ها ضرورى است.

مارکس ترينيوس وارو

کليسا نه محل تجمع روحانيون، بلکه تيمارستان گناهکاران است.

جورج کريگ استيوارت

مذهب، تخيل است و پايه قدرتش در اين است که در محدوده تمايلات ذاتى مان واقع مى شود.

زيگموند فرويد

هيچ دسته اى از حيوانات، مزخرف تر و مسخره تر از روحانيون نيست.

هنرى فيلد نيگ

بايد از خدا پرسيد چرا دلايل وجودش را اينقدر ضعيف آفريده است!

برتراند راسل

من در خانه يک روحانى بزرگ شده ام. به همين دليل دروغگوى درجه يکى از آب در آمده ام.

سيبل تورنداک

معلوم نيست خدا اشتباه لپى بشر است يا بشر اشتباه لپى خدا!

فردريک نيچه

از نظر سياسى، انسان هنگامى خود را از مذهب رها مى سازد که آن را از قلمرو حقوق عمومى به قلمرو حقوق خصوصى پرتاب کند.

کارل مارکس

 

کليه نهادهاى دينى از مسيحيت گرفته تا يهود و اسلام، همگى نهادهايى هستند که توسط انسان بوجود آمده اند تا نوع بشر را دچار وحشت و بردگى کنند تا بتوانند قدرت و منفعت را در دستان خود متمرکز نمايند.

توماس پين

من به هيچ کتاب مقدس و افراد مقدسى عقيده ندارم.

توماس پين

جاى مذهب در کليساست نه در دولت.

جورج واشنگتن

 

قبل از اينکه براى آمدن باران به درگاه خدا نماز بياورى، بهتر است برنامه هواشناسى را تماشا کنى.

مارک تواين

من به خدا عقيده ندارم چون به مهملات بى اعتقادم.

کلاورنس دارو

دين مسيحيت همواره دشمن پايه اى پيشرفت اخلاقى در جهان بوده و خواهد بود.

برتراند راسل

خاطرات درد و عذاب من از دست دين، باعث شده که نتوانم تحميل خرافات و دين مسيحيت به جوانان را تحمل کنم.

اليزابت کى دى استانتون

دين تماما مهمل است.

توماس اديسون

هر نوع مذهبى که حاوى چيزى باشد که ذهن يک کودک را شوکه کند، نمى تواند چيزى درست و حاوى حقيقت باشد.

توماس پين

چرا هميشه اعتقاد به دين، موجب سنگدلى و شقاوت مى شود؟

رابرت برنز

يکى از روياهاى مورد علاقه من اين است که يکشنبه هفته آينده حتى يک زن هم در هيچيک از کشورهاى جهان به کليسا نرود. اگر ما زنان صاف و ساده از رفتن به نهادهايى که مرکز ستمگرى هستند خوددارى کنيم، کار آنها مى تواند متوقف بشود.

سونيا جانسون

من نمى توانم فرضيه “بى اخلاقى فرد” را بپذيرم، و من اخلاق را منحصرا امرى انسانى و متعلق به انسان مى دانم که هيچ نوع قدرت مافوق انسانى در پشت آن وجود ندارد.

آلبرت انشتين

من معتقدم وقتى که بميرم، کاملا از بين خواهم رفت، و هيچ چيز از من باقى نخواهد ماند. من جوان نيستم، و عاشق زندگى هستم. اما از وحشتى که بخاطر فکر کردن به نابودى بر من غلبه مى کند، بر خود مى لرزم. معهذا، نه سعادت، نه تفکر و نه دوست داشتن به اين دليل که جاودانى نيستند، ارزش خود را از دست نمى دهند.

برتراند راسل

خيلى دلم مى خواهد باور کنم که وقتى مى ميرم چيزى از من مانند افکارم، احساساتم يا چيزى که بخشى از وجود من را به ياد بياورد، به حيات خود ادامه بدهد. اما به همان اندازه اى که دلم اين را مى خواهد و عليرغم سنتهاى فرهنگى قديمى و ريشه دار که مساله زندگى پس از مرگ را در اذهان ما فرو کرده است، من بخوبى واقفم که “زندگى پس از مرگ” يک خوش خيالى و آرزوى خام است. زندگى ما بايد آنقدر با عشق و احساس عجين باشد و عميق، که خود را با اين باورها که هيچ مدرکى بر وجود آنها نيست، فريب ندهيم.

کارل ساگان